44 مدخل
تد، پخش کردن، ولو کردن، برگردان کردن
تد شان
تد ویلیامز
تودوز، پخش کردن، ولو کردن، برگردان کردن
tedesche
تدسکو
فثیموس . [ ](معرب ، اِ) به یونانی ، دند. (فهرست مخزن الادویه ).
فثیمون . [ ] (اِخ ) ابن کلاب . رجوع به ابن کلاب شود.
فثیمون . [ ] (معرب ، اِ) به یونانی ، لیمو. (فهرست مخزن الادویه ).
teddy bear
tedisome
Teddy boy