23 مدخل
محسوس، پر ماس پذیر، قابل لمس، لمس کردنی
نوعی دارایی که وجود عینی و مشهود دارد
خستگی ناپذیر
مادری، پر ماس پذیر
ملموس
قابل تشخیص است
tangible
concrete, tangible
representational, tangible