tablesدیکشنری انگلیسی به فارسیجداول، جدول، میز، فهرست، سفره، لوح، کوهمیز، لیست، مطرح کردن، از دستور خارج کردن، روی میز گذاشتن، در فهرست نوشتن
tabledدیکشنری انگلیسی به فارسیداده شده، مطرح کردن، از دستور خارج کردن، روی میز گذاشتن، در فهرست نوشتن
tabletواژهنامه آزادگرده (گِردِه). (گونه ای دارو، قرص). درود. بروید به واژه نامۀ پارسی سرۀ فرهنگستان. پاس. پَلمَک. گونه ای رایانۀ کوچک که در کف دست (به انگلیسی palm) جا می شود. «پلمه» واژه ای پارسی است که در دهخدا نیز آمده است.
دورۀ آغاز نگارشprotoliterate periodواژههای مصوب فرهنگستانبرههای در دورۀ آغاز تاریخ آسیای غربی، حدود 3400 تا 3100 ق.م، که گِلنبشتههای (tablets) تصویری ظاهر میشوند