فوثیغورسلغتنامه دهخدافوثیغورس . [ رِ ] (اِخ ) در عیون الانباء نام فیثاغورس بدین صورت آمده است . (یادداشت مؤلف ).
فوثاغورسلغتنامه دهخدافوثاغورس . [ رِ ] (اِخ ) نام فیلسوفی از یونان . (ابن الندیم از اسحاق بن حنین ). رجوع به فیثاغورس شود.
فوثیوسلغتنامه دهخدافوثیوس . [ ف ُ ] (اِخ ) یک روحانی مسیحی است که روایات تاریخ کتزیاس از طریق نوشته های او به زمان حاضر رسیده است . (از ایران باستان پیرنیا ص 73).
تَفَثَهُمْفرهنگ واژگان قرآنآلودگيهايشان (تفث به معني چرک بدن است)(در اين جا کنايه از خارج شدن از احرام است)
گُردَه کردنگویش بختیاری1. کول کردن، بر دوش گرفتن؛ 2. لباس بر تن کردنpiran-e-t-e bekon gorda-t> :پیراهنت را بپوش> .