توزیعگر خودکار تماسautomatic call distributor, ACD1, automated call distribution systemواژههای مصوب فرهنگستانسامانۀ تلفنی ویژهای که برای پردازش تماسهای ورودی پرشمار طراحی شده است
systemدیکشنری انگلیسی به فارسیسیستم، نظام، دستگاه، منظومه، روش، نظم، سلسله، اسلوب، ترتیب، رشته، جهاز، همست، همستاد، قاعده رویه، سبک
نظامsystemواژههای مصوب فرهنگستانمجموعهای از عناصر مرتبط یا وابسته که در کنار هم یک کلیّت واحد را تشکیل میدهند و کارکردی خاص را محقق میکنند