مغناطش هماچینخوردگیsyn-folding magnetizationواژههای مصوب فرهنگستاننوعی مغناطش که در آن جهت مغناطش بهدستآمده در زمان رویداد زمینساختی، در اندازهای کوچکتر از چینخوردگی، حول چین تغییر میکند
سغدلغتنامه دهخداسغد. [ س َ ] (ع اِ) باران نرم و جز بصورت مزدوج طریقه ٔ استعمال دیگری ندارد و گویند «اغضه اﷲ بسغدمغد» یعنی تر و تازه دارد او را خدای تعالی بباران نرم . (منتهی ال
سغدلغتنامه دهخداسغد. [ س ُ ] (اِخ ) نام شهری است از ماوراءالنهر نزدیک سمرقند. گویند آب و هوای آن در نهایت لطافت باشد و آن بسغد سمرقند شهرت دارد.آن را بهشت دنیا هم میگویند. (بره
سغدولغتنامه دهخداسغدو.[ س ُ ] (اِ) سختو است که چرب روده با گوشت و مصالح پر کرده باشد. (برهان ) (رشیدی ) (آنندراج ) : بساشب که از گوشت آکنده ام چو سغدو دل و سینه و روده ها.سراج ق
سغدهلغتنامه دهخداسغده . [ س َ دَ / دِ ] (ن مف ) به معنی آسغده است که آماده و مهیا باشد. (برهان ) (رشیدی ) (آنندراج ). رجوع به آسغده شود.
سغدانلغتنامه دهخداسغدان . [ س ُ ] (اِخ ) دهی است به بخارا. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (معجم البلدان ).
سغدیلغتنامه دهخداسغدی . [ س ُ ] (ص نسبی ) منسوب به سغد که نام سرزمینی است در آسیای مرکزی و بدانها منسوب است زبان ، خط ماه . لغات سغدی . زبان سغدی . زبان قدیم سمرقند است این زبان