سربینهفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهجایی در گرمابه که در آنجا لباسهای خود را از تن درآورند و به داخل حمام بروند؛ بینه؛ رختکن سر حمام.
سربینهلغتنامه دهخداسربینه . [س َ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) سربنه . جامه کن . رخت کن حمام .مسلخ . محوطه ٔ بیرون حمام که دخل و جامه های حمام رفتگان بدانجاست . (یادداشت مؤلف ). رجوع به
کسرینهلغتنامه دهخداکسرینه . [ ک َ ن ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان مرکزی بخش حومه ٔ شهرستان کاشمر. جلگه ای و معتدل است و 975 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).