substanceدیکشنری انگلیسی به فارسیمواد، ماده، جوهر، جسم، ذات، مفاد، مفهوم، استحکام، جنس، ماده اصلی، دوام، خلاصه، شیی
substancesدیکشنری انگلیسی به فارسیمواد، ماده، جوهر، جسم، ذات، مفاد، مفهوم، استحکام، جنس، ماده اصلی، دوام، خلاصه، شیی
جوهر اولیprimary substanceواژههای مصوب فرهنگستانآنچه نه بر چیزی حمل میشود و نه وجودش وابسته به چیز دیگر است