22 مدخل
قابل قبول
شناور، قابل فرو رفتن یا فرو بردن در زیر اب
زیرمجموعه
مطیع، فروتن، حلیم، خاضع، خاشع
زیرزمینی
نیروی دریایی زیردریایی
submersible
submissive, subordinate, willing
submissive, supple, tame
submissively
submissive