stuntدیکشنری انگلیسی به فارسیشیرین کاری، شاهکار، زور، از رشد بازماندن، کوتاه نگاه داشتن، شیرین کاری کردن، سو زاندن
بدلکارstunt performer, stunt player, stunt man, stunt womanواژههای مصوب فرهنگستانفردی با شباهت ظاهری به بازیگر اصلی که در برخی صحنههای فیلم به جای او بازی میکند
بدلکارstunt performer, stunt player, stunt man, stunt womanواژههای مصوب فرهنگستانفردی با شباهت ظاهری به بازیگر اصلی که در برخی صحنههای فیلم به جای او بازی میکند
کوتاهقدیstunting, stunted growthواژههای مصوب فرهنگستانوضعیت فردی که قد او از حد استاندارد کوتاهتر است