strengthenدیکشنری انگلیسی به فارسیتقویت، قوی کردن، محکم کردن، تشدید کردن، نیرومند کردن، تقویت دادن، تقویت یافتن، تحکیم کردن
strengthenدیکشنری انگلیسی به فارسیتقویت، قوی کردن، محکم کردن، تشدید کردن، نیرومند کردن، تقویت دادن، تقویت یافتن، تحکیم کردن
دامنة لحظهایinstantaneous amplitude,envelope amplitude,reflection strengthواژههای مصوب فرهنگستاندامنة پوشِ نشانک/ سیگنال نوسانی در هر لحظه