26 فرهنگ

115 مدخل


straining

تنش، زور زدن، مشمئز شدن، خسته کردن، زودبکار بردن، کش دادن، زیاد کشیدن، پیچ دادن، کج کردن، پالودن، صاف کردن، کوشش زیاد کردن، سفت کشیدن