سفحلغتنامه دهخداسفح . [ س َ ] (ع مص ) ریختن خون و آب و اشک . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). ریزانیدن آب و جز آن . (المصادر زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). خون ری
سفوحلغتنامه دهخداسفوح . [ س ُ ] (ع مص ) ریخته شدن اشک . (آنندراج ) (منتهی الارب ). ریخته شدن آب . (المصادر زوزنی ص 224). ریخته شدن . (تاج المصادر بیهقی ).