سفهلغتنامه دهخداسفه . [ س َف ْه ْ ] (ع مص ) غالب آمدن و دشنام . (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب ). || در اصطلاح اخلاق سبکی که عارض انسان شود از شادی و غضب و او را
سفهلغتنامه دهخداسفه . [ س َ ف َه ْ ] (ع اِمص ) سبکی عقل و نادانی . (غیاث ). سبک خردی . ناخردمندی . (زمخشری ). سبکی عقل یا بی خردی . ضد حلم و نادانی . (آنندراج ) : او را بدان که
سفهسالارلغتنامه دهخداسفهسالار. [ س ِ ف َ ] (اِ مرکب ) سپهسالار : آمدن امیر بزغش سفهسالار سلطان سنجر. (تاریخ سیستان ). چنان خلعتی که رسم قدیم بوده سفهسالار آنرا بپوشانیدند. (تاریخ بی