spreesدیکشنری انگلیسی به فارسیاسپریز، ولگردی و قانونی شکنی، شوخی، میخوارگی، سرخوشی، نشاط، خوشی، عیاشی، شراب خواری
spreadsدیکشنری انگلیسی به فارسیگسترش می یابد، گسترش، شیوع، وسعت، گسترش یافتن، پخش کردن، منتشر شدن، گستردن، پهن شدن، پهن کردن، منتشر کردن، فرش کردن، بصط و توسعه یافتن