disperseدیکشنری انگلیسی به فارسیپراکنده، پراکنده کردن، متفرق کردن، متفرق ساختن، پریشان کردن، پریشان شدن
بسپراکندهpolydisperseواژههای مصوب فرهنگستانویژگی بسپاری که مولکولهای آن وزنهای مولکولی متفاوت دارند