سحلغتنامه دهخداسح . [ س َح ح ] (ع مص ) روان شدن آب . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). روان شدن باران . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || ریزانیدن آب . (تاج المصادر بیهقی ). ریخت
کسحلغتنامه دهخداکسح . [ ک ُ ] (ع اِ) ج ِ کُسحان . (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || ج ِ اکسح . (ناظم الاطباء).
کسحلغتنامه دهخداکسح . [ ک َ ] (ع اِمص ) عجز و درماندگی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). عجز. (اقرب الموارد).
کسحلغتنامه دهخداکسح . [ ک َ ] (ع مص ) روفتن خانه را. (از منتهی الارب ) (از آنندراج ). روفتن خانه را و جاروب کردن . (ناظم الاطباء). || رندیدن و ربودن باد خاک را و روفتن زمین را.
کسحلغتنامه دهخداکسح . [ ک َ س ِ ] (ع ص ) آنکه از وی اعانت خواهند و او اعانت نکند. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). آنکه از وی یاری خواهی و او ترا یاری نکند. (از اقرب الموارد).
سحجلغتنامه دهخداسحج . [ س َ ] (ع اِ) رفتاری است نرم ستور را. || نوعی از بیماری روده . (منتهی الارب ). || بیماریی است که از خراش روده بهم رسد. (آنندراج ) (غیاث ) : اگرماده ٔ نزل