دولت رفاهwelfare state,social-service stateواژههای مصوب فرهنگستاندولتی که مسئول بهزیستی شهروندانش است و این کار را از طریق تأمین حداقل سطح زندگی افراد انجام میدهد
socialدیکشنری انگلیسی به فارسیاجتماعی، دسته جمعی، تفریحی، معاشرتی، انسی، وابسته بجامعه، جمعیت دوست، وابسته به اجتماع، گروه دوست