سپندیارلغتنامه دهخداسپندیار. [ س ِ پ َ ] (اِخ ) نام اسفندیار پسر گشتاسب و پدر بهمن است که در اسپندارمذماه متولد شده حکایت کشته شدن او بدست رستم دستان منظوم است و جسد او را از سیستا
گوسپنددارلغتنامه دهخداگوسپنددار. [ پ َ ] (نف مرکب ) که گوسپند دارد. گوسفنددار. که گوسپند نگه دارد و تربیت کند.
گوسپندداریلغتنامه دهخداگوسپندداری . [ پ َ ] (حامص مرکب ) عمل گوسپنددار. گوسفندداری . شبانی . نگهداری گوسفند. رمه داری . گله داری : و آواره شدند و به شبانی و گوسپندداری افتادند [ شبانک
سپندارلغتنامه دهخداسپندار. [ س ِ پ َ ] (اِ) شمع باشد که معشوق پروانه است . (برهان ). شمع است که شب ها برافروزند. (آنندراج ). || مخفف اسپندار و آن بودن نیر اعظم باشد در برج حوت . (
سپندارلغتنامه دهخداسپندار. [ س ِ پ َ ] (اِخ ) نام پسر گشتاسب . (برهان ). نام پسر گشتاسب شاه ایران که آن را سفندیار و سپندیار گویند. (آنندراج ). رجوع به سپندیار و اسپندار و اسفندیا