slogدیکشنری انگلیسی به فارسیشلاق زدن، تقلا، ضربت سخت، خرحمالی، سیلی، کوشش سخت، تقلا کردن، پرتاب کردن، ضربت سخت زدن، خرحمالی کردن
slogsدیکشنری انگلیسی به فارسیبارها، تقلا، ضربت سخت، خرحمالی، سیلی، کوشش سخت، تقلا کردن، پرتاب کردن، ضربت سخت زدن، خرحمالی کردن