slabدیکشنری انگلیسی به فارسیاسلب، تخته سنگ، ورقه، قطعه، تکه، لوحه، باریکه، لیز، چسبناک، تکهتکه کردن، با اره تراشیدن، باریکه باریکه شدن، لزج
تاوهslab 1واژههای مصوب فرهنگستانسازهای به شکل مکعبمستطیل از بتون مسلح * "تاوه" در لغتنامۀ دهخدا به معنی آجر و خشت پخته به کار رفته است.
تَختالslab 2واژههای مصوب فرهنگستانقطعۀ فلزی یا بسپاری به شکل مکعبمستطیل که ضخامت آن حداقل 5 سانتیمتر و طول آن بین 6 تا 9 متر باشد و برای تولید صفحه و ورق به کار رود
تقریب تختالیslab approximationواژههای مصوب فرهنگستاندر لایۀ آمیخته، تقریبی برای ساده کردن با توجه به تکانۀ افقی
لایۀ تختالیslab layerواژههای مصوب فرهنگستاندر اقیانوسشناسی، لایهای آمیخته که برای آن تقریب تختالی را میتوان به کار بست