سندیلغتنامه دهخداسندی . [ س ِ ] (اِخ ) ابن صدقه ٔ کاتب به عربی شعر گفته و دیوان او پنجاه ورقه است . (ابن الندیم ).
سندیلغتنامه دهخداسندی . [ س ِ ] (ص نسبی ) منسوب به سند که از بلاد هند میباشد. (الانساب سمعانی ). منسوب به سند ناحیتی از هندوستان قدیم که امروز داخل کشور پاکستان است : از پارسی و
سندیلغتنامه دهخداسندی . [ ] (اِ) اسم هندی نخل بری و بی ثمر است که تنه ٔ آنرا بریده ظرفی بجای آن نصب بنمایند و بمرور یک شبانه روز در آن رطوبت جمع کرده پس برداشته بیاشامند، شیرین
سندیلغتنامه دهخداسندی . [ س َن ْ ن ِ ] (اِخ ) ابن محمدبن عبدالهادی تتوی (مدنی ) ابوالحسن ، نورالدین سندی . فقیه حنفی . عالم در حدیث و تفسیر و عربی . اصل وی از سند و محل تولدش نی