ستهندهفرهنگ مترادف و متضاد۱. ستیزهجو، ستیزهکار ۲. خودرای، خودکامه، مستبد ≠ مصلح، آشتیجو، آشتیطلب ۳. لجوج، یکدنده
ستهندهلغتنامه دهخداستهنده . [ س ِ ت ِ هََدَ / دِ ] (نف ) لجوج . معاند. (دهار). ستیزنده . (دانشنامه ٔ علایی ). ستیزه کننده و جنگجو و مبرم . (ناظم الاطباء). ستیزه نماینده . عربده جو