سهمناکفرهنگ مترادف و متضادبیمناک، ترسآور، ترسناک، خوفناک، دهشتزده، دهشتناک، رعبآور، رعبانگیز، موحش، مهیب، مهیل، واهمهناک، هراسیده، هولناک
سهمناکلغتنامه دهخداسهمناک . [ س َ ] (ص مرکب ) هولناک . دارای ترس و بیم . (ناظم الاطباء). مهیب . هول : فکند از سر تخت خود را بخاک برآمد ز جانش آتشی سهمناک . فردوسی .ما از دیوان و پ
لطیفدیکشنری فارسی به انگلیسیexquisite, fair , frail, gossamer, light, nice, silky, smooth, soft, softly, tender, thin, thin-skinned
براقدیکشنری فارسی به انگلیسیalight, glittery, glossy, lustrous, nacreous, polished, satiny, sheeny, shiny, silken, silky