بالگرد چرخانههمبَرside-by-side helicopterواژههای مصوب فرهنگستانبالگردی که چرخانههای اصلی آن در دو پهلوی بدنۀ آن قرار دارند متـ . چرخانههمبَر
سراچة همبَرside-by-side suiteواژههای مصوب فرهنگستانسراچهای با دو پیشرفتگی کوچک که هریک دارای پنجرهای رو به بیرون است
قرارگیری هَمبرside-by-side sex positionواژههای مصوب فرهنگستانشکلی از انواع قرارگیری که در آن دو طرف به پهلو قرار گرفتهاند
یخچال ـ یخزن همبَرside by side refrigeratorواژههای مصوب فرهنگستانیخچال و یخزنی که از پهلو به هم چسبیده باشد
همبَرabreast, side by sideواژههای مصوب فرهنگستانموقعیت یک کشتی نسبت به کشتی دیگر یا هر شیء و مکان قابلتشخیص، زمانی که پهلوبهپهلو و موازی آنها قرار میگیرد
فرعیدیکشنری فارسی به انگلیسیadjunct, accessory, alternative, ancillary, auxiliary, by-, circumstantial, fringe, incidental, minor, off, outside, para-, petty, secondary, side, subsidiary