shyدیکشنری انگلیسی به فارسیخجالتی، ازمایش، پرتاب، پرت کردن، از جا پریدن، رم کردن، کمرو، محجوب، ترسو، خجول، خجل، رموک
فاصلۀ آرامشshy distanceواژههای مصوب فرهنگستانمقدار فاصلۀ خودرو تا لبۀ راه بهنحویکه موانع یا عوارض موجود در کنار راه برای راننده خطرآفرین نباشد و مجبور نشود در سرعت و مسیر خود تغییر ایجاد کند
ساغجلغتنامه دهخداساغج . (اِخ ) (چاه ...) موضعی در بیابان خیوه . رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 400 شود.
ساغلغتنامه دهخداساغ . (اِ) مرغی است شبیه به سار. (رشیدی ). جانوری است شبیه به سار. (جهانگیری ) (برهان ) (انجمن آرا) (الفاظ الادویه ) (آنندراج ) (استینگاس ) (ناظم الاطباء) : از