ساردلغتنامه دهخداسارد. (اِخ ) شهر معروف باستانی ، پایتخت کشور لبدیه (لودیا) ، در آسیای صغیر (در نیمه ٔ قرن ششم ق . م .) که نام آن در کتیبه ٔ داریوش در تخت جمشید «سیردا» آمده . د
ساردلغتنامه دهخداسارد. [ رِ ] (ع ص ) سوراخ کننده . || سخن نیکو و سریع گوینده . (شرح قاموس ) (اقرب الموارد). || خراز. (اقرب الموارد).
ساردولغتنامه دهخداساردو. (اِخ ) ویکتورین . نمایشنامه نویس فرانسوی متولد پاریس . [ 1831 - 1908 م . ] مصنف کمدیها و درامهای متعدد که جمله ٔ آنها نمودار مهارت نویسنده در این فن است
ساردوئیهلغتنامه دهخداساردوئیه . [ ی َ ] (اِخ ) نام یکی از بخشهای پنجگانه ٔ شهرستان جیرفت ، در شمال باختری جیرفت واقع، و از طرف شمال به بخش راین ، از خاور به بخش جبال بارز و از جنوب
ساردوئیهلغتنامه دهخداساردوئیه . [ ی َ ] (اِخ ) یکی از دهستانهای نه گانه ٔ بخش ساردوئیه شهرستان جیرفت ، که از 78 آبادی تشکیل شده و 3785 تن سکنه دارد. و مرکز آن قریه ٔ درمزار است . (ف