ساسلغتنامه دهخداساس . (ص ) پاکیزه و لطیف . (جهانگیری ) (برهان ) (انجمن آرا) (آنندراج ). لطیف . (اوبهی ). لطیف و نازک و خوب . (شعوری ). لطیف و پاکیزه و خوشنماو ظریف و زیبا. (ناظ
ساسلغتنامه دهخداساس . (ع اِ) کرم خوردگی دندان . (تاج العروس ) (ترجمه ٔ ترکی قاموس ) (اقرب الموارد) (قطر المحیط). سیاهی است در دندان . (شرح قاموس ). || دندانی است که خورده شده ا
جساسلغتنامه دهخداجساس . [ ج َس ْ سا ] (اِخ ) ابن قطیب . شاعر است . (منتهی الارب ) (آنندراج ). از اعلام است . (ناظم الاطباء). از اسماء عرب است . (از اقرب الموارد).
جساسلغتنامه دهخداجساس . [ ج َس ْ سا ] (اِخ ) ابن مُرّة. قاتل کُلَیْب بن وائل است . (از منتهی الارب ). نسب وی بتفصیل تر در اعلام زرکلی چنین آمده است : جساس بن مرةبن ذهل بن شیبان
جساسلغتنامه دهخداجساس . [ ج َس سا ] (ع ص ) بسیار تجسس کننده . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ). بسیار تفحص کننده . (از اقرب الموارد). بسیار پژوهنده . کنجکاو. (یادداشت مو
جساسلغتنامه دهخداجساس . [ ج ِ ] (اِخ ) نام مردی که پدرش نُشْبةبن ربیع است . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). از اسماء عرب است . (از اقرب الموارد).