سلانیکلغتنامه دهخداسلانیک . [ س َ ] (اِخ ) تلفظ ترکی تسالونیک یا سالونیک . رجوع به تسالونیک و سالونیک شود.
گسلانیدهلغتنامه دهخداگسلانیده . [ گ ُ س ِ / س َ دَ / دِ ] (ن مف ) گسیخته . پاره شده . بریده . و رجوع به گسلانیدن شود.
گسلانیدنلغتنامه دهخداگسلانیدن . [ گ ُ س ِ / س َ دَ ] (مص ) (از: گسل + انیدن ، پسوند متعدی ) متعدی گسلیدن . پاره کردن . قطع کردن . (از حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). گسیختن و گسیختن کن