همه دیکشنری مترادف طیفی آزاد

+

settled

دیکشنری

حل شده، مقرر، چیز تسویه شده

جست‌وجوی دقیق

settled

دیکشنری انگلیسی به فارسی

حل شده، مقرر، چیز تسویه شده

جست‌وجوی مشابه

settledness

دیکشنری انگلیسی به فارسی

استقلال

settledly

دیکشنری انگلیسی به فارسی

مستقل

settle down

دیکشنری انگلیسی به فارسی

حل کن

settlerdom

دیکشنری انگلیسی به فارسی

سکونتگاه

settlement house

دیکشنری انگلیسی به فارسی

خانه سکونت

جست‌وجوی متن

آرام شدن معده یا اعصاب

دیکشنری فارسی به انگلیسی

settle

آرام کردن (معده یا اعصاب یا فکر و غیره)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

settle

ایستا شدن

دیکشنری فارسی به انگلیسی

settle, stagnate

پایا کردن

دیکشنری فارسی به انگلیسی

settle, stabilize

پایدار کردن

دیکشنری فارسی به انگلیسی

settle