25 فرهنگ
همه
دقیق
آوا
مشابه
متن
آغاز
قافیه
همه
دیکشنری
مترادف
طیفی
آزاد
+
درپیوند
sensorium
sensatorial
sensist
sensorivolitional
juturna
سنسور
بیشتر بدانید
دمک
کش په جان
مهین
صله
دستگیرۀ خارجی در
اشکوه
جستوجوی دقیق
sensibler
دیکشنری انگلیسی به فارسی
حسگر
جستوجوی همآوا
sensible
دیکشنری انگلیسی به فارسی
معقول، محسوس، بارز، لامسهای
sensiblest
دیکشنری انگلیسی به فارسی
حساس ترین
sensibles
دیکشنری انگلیسی به فارسی
حساس بودن
sensible horizon
دیکشنری انگلیسی به فارسی
افق منطقی
تعریق محسوس
sensible perspiration
واژههای مصوب فرهنگستان
تعریق ناشی از فعالیت غدد عرق
بیشتر
۲ واژه همآوا