seatدیکشنری انگلیسی به فارسیصندلی، مقر، جایگاه، مسند، جا، نیمکت، مرکز، نشیمن، نشیمن گاه، کفل، سرین، محل اقامت، مدار، مستقر، نشاندن، جایگزین ساختن
ذخیرة صندلیseat reservationواژههای مصوب فرهنگستانتخصیص صندلی مشخصی برای افراد بهصورت اختیاری یا اجباری
کمربند ایمنی بادشوseat belt airbag/ seatbelt airbag, inflatable beltواژههای مصوب فرهنگستاننوعی کمربند ایمنی که در هنگام تصادف باد میشود و ازطریق افزایش سطح تماس با بدن سرنشین از آسیب رسیدن به قفسة سینه و دندههای وی پیشگیری میکند
کیسههوای بالشتکیseat cushion airbag, cushion airbagواژههای مصوب فرهنگستانکیسههوایی که در صندلی خودرو نصب میشود و با فعال شدن در هنگام تصادف از سُر خوردن سرنشین به سمت جلو پیشگیری میکند
هشداردهندة کمربند ایمنیseat belt reminder/ seatbelt reminder, SBR, seat belt warning, seat belt alarmواژههای مصوب فرهنگستانسامانهای که در صورت نبستن کمربند ایمنی ازطریق علائم صوتی یا تصویری یا نوری هشدار میدهد