سیانلغتنامه دهخداسیان . [ س َ ] (اِ) گیاهی است که بر درخت پیچد و به عربی عشقه گویند. (برهان ) (اوبهی ) (آنندراج ). و بپارسی پیچه و تحفه گفتند که آنرا پرسیان نیزگویند. (از فرهنگ
کسیانلغتنامه دهخداکسیان . [ ک َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان چایپار بخش قره ضیاءالدین شهرستان خوی ، دره و معتدل است و313تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
کسیانلغتنامه دهخداکسیان . [ ک َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان مرگور بخش سلوانا شهرستان ارومیه . دامنه و سردسیر است و 275تن سکنه دارد. از نهر کسیان و چشمه مشروب می شود. (از فرهنگ جغر
کوسیانلغتنامه دهخداکوسیان . [ کُس ْ سیا ] (اِخ ) کوسی ها . کشو. کاسو.کاسی . کیسی . کوسی . کاس سیت . و رجوع به کاسیان در همین لغت نامه و ایران باستان ج 2 صص 1907-1909 شود.