scragsدیکشنری انگلیسی به فارسیضایعات، ادم لاغر، جانور نحیف، چیز لاغر، خفه کردن، بدار اویختن، گلوی کسی یا چیزی را گرفتن
scrapsدیکشنری انگلیسی به فارسیقطعه قطعه، قراضه، تکه، اوراق، ته مانده، پاره، ماشین الات اوراق، اشغال، جنگ، نزاع، دور انداختن، اوراق کردن