schoolدیکشنری انگلیسی به فارسیمدرسه، مکتب، دبستان، دبیرستان، گروه، تحصیل در مدرسه، اموزشگاه، دسته، تدریس در مدرسه، مکتب علمی یا فلسفی، جماعت همفکر، دسته ماهی، گروه پرندگان، درس دادن، تربیت ک
مدرسهschoolواژههای مصوب فرهنگستانآموزشگاهی مستقل یا بخشی از یک دانشگاه یا مرکز تحقیقاتی که بهصورت تخصصی به موضوعی خاص یا گروهی از موضوعات مربوط میپردازد
مکتبschoolواژههای مصوب فرهنگستانگروهی هنرمند همعصر که همانندیهایی در دید و سبک دارند و غالباً از ناحیه یا شهر معینی هستند