scavengeدیکشنری انگلیسی به فارسیاز بین بردن، تمیز کردن، در اشغال کاوش کردن، سپوری کردن، تنظیف کردن، جاروب کردن
scavengesدیکشنری انگلیسی به فارسیscavenges، تمیز کردن، در اشغال کاوش کردن، سپوری کردن، تنظیف کردن، جاروب کردن