شیونگریلغتنامه دهخداشیونگری . [ شی وَ گ َ ] (حامص مرکب ) نوحه گری . ناله و زاری کردن : به شیونگری گردش اندر خروش برآرند و زی ابر دارند گوش . اسدی .رجوع به شیون شود.
زیانگریلغتنامه دهخدازیانگری . [ گ َ ] (حامص مرکب ) زیانکاری . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به زیانکاری و دیگر ترکیبهای زیان شود.
جوّنگاریaerographyواژههای مصوب فرهنگستانشاخهای از هواشناسی که بدون توجه به نظریههای آبپویاییشناختی/ هیدرودینامیکی به توصیف کل جوّ و پدیدههای آن میپردازد متـ . هواشناسی توصیفی descriptive meteorology