saluteدیکشنری انگلیسی به فارسیسلام، درود، احترام نظامی، سلام نظامی، سلام کردن، سلام دادن، سرلام کردن، تهنیت گفتن
سلامsaluteواژههای مصوب فرهنگستانحرکتی به نشانة احترام به حریف یا مربی یا داور یا تماشاگران پیش و پس از بازی یا جلسة تمرین که در آن ابتدا شمشیر بهصورت عمودی نگه داشته میشود و سپس بهصورت افقی
salutesدیکشنری انگلیسی به فارسیسلام، درود، احترام نظامی، سلام نظامی، سلام کردن، سلام دادن، سرلام کردن، تهنیت گفتن
آبدرودwater saluteواژههای مصوب فرهنگستانمراسمی که عمدتاً برای خوشآمدگویی بهمناسبت ورود هواگرد نو به ناوگان هوایی و خروج هواگرد قدیمی از آن یا خداحافظی برخی از عوامل پرواز انجام میشود
توپ سلامgun salute, 21-gun salute, 21 guns, twenty-one gunsواژههای مصوب فرهنگستانگلوله یا گلولههای توپ، عموماً از نوع مشقی، که در مراسم رسمی برای ادای احترام شلیک میشود