قراریطلغتنامه دهخداقراریط. [ ق َ ] (اِخ ) گویند جایی است . (امتاع الاسماع ج 1 ص 9). و کان بعد ذلک یرعی (رسول اﷲ) غثماً لاهل مکه علی قراریط. (امتاع الاسماء).
قراریطلغتنامه دهخداقراریط. [ ق َ ] (ع اِ) ج ِ قیراط. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). رجوع به قیراط شود.
قراریطلغتنامه دهخداقراریط. [ ق َ ] (ع اِ) قاریط. دانه ٔ تمر هندی . (منتهی الارب ). هسته ٔ تمر هندی . (ناظم الاطباء). حب تمر هندی . (از اقرب الموارد).
قراریطیلغتنامه دهخداقراریطی . [ ق َ ] (اِخ ) محمدبن احمد اسکافی مکنی به ابواسحاق (281 - 357 هَ . ق .) منشی محمدبن یاقوت بود. رجوع به خاندان نوبختی عباس اقبال ص 201 و 202 شود.
قراریلغتنامه دهخداقراری . [ ق َ ] (اِخ ) مؤلف آتشکده آرد: از شاعران گیلان است و جوانی است مستعد که در خدمت خان احمدخان به رتق و فتق کارهای مردم همت می گماشته بعد از انقلاب حرکت