غلت ناخواستهroll offواژههای مصوب فرهنگستانمیل هواپیما به غلت در زاویة حملة زیاد ناشی از سرعت کم در هنگام صعود و یخزدگی بال یا آلودگیهای دیگر
روروro-ro, roll-on roll-offواژههای مصوب فرهنگستاننوعی بارگیری و تخلیه که در آن بار بر روی وسایل چرخدار ازطریق شیبراهه به کشتی وارد یا از آن خارج میشود
کشتی روروro-ro ship, roll-on roll-off shipواژههای مصوب فرهنگستاننوعی کشتی که در طراحی آن امکان بارگیری و تخلیۀ خودرو و وسایل باربَری جادهای و چرخبار و قطار ازطریق شیبراهه در نظر گرفته شده است متـ . شناور رورو ro-ro vessel
rollدیکشنری انگلیسی به فارسیرول، نورد، گردش، فهرست، لوله، چرخش، غلتک، طومار، توپ، صورت، نان ساندویچی، غل، تمایل، ثبت، چیز پیچیده، فرد، غلتیدن، غلت خوردن، پیچیدن، غلتاندن، غلت دادن، غل دادن
کشتی روروro-ro ship, roll-on roll-off shipواژههای مصوب فرهنگستاننوعی کشتی که در طراحی آن امکان بارگیری و تخلیۀ خودرو و وسایل باربَری جادهای و چرخبار و قطار ازطریق شیبراهه در نظر گرفته شده است متـ . شناور رورو ro-ro vessel