rivetsدیکشنری انگلیسی به فارسیپرچین، پرچ کردن، پر چین کردن، بهم میخ زدن، محکم کردن، با میخ پرچ محکم کردن
پرچ مازهkeel rivetواژههای مصوب فرهنگستانهریک از پرچهایی که زبرباریکهها (garboard strakes) را به مازه متصل میکند
پیشبینی رودخانهriver forecastواژههای مصوب فرهنگستانپیشبینی آبدهی یا حالت مورد انتظار در یک زمان معین یا پیشبینی حجم کل شارش در یک یا چند نقطۀ رودخانه در یک بازۀ زمانی معین