قلطبانلغتنامه دهخداقلطبان . [ ق َ طَ ] (ع ص ) مرد بی رشک . || آنکه در حق زن خود غیرت ندارد. || مرد زن جلب . (منتهی الارب ). قلتبان . رجوع به قلتبان شود.
قرطبانلغتنامه دهخداقرطبان . [ ق َ طَ ] (ع ص ) مرد بی غیرت . بی رشک . آنکه در حق زن خود غیرت ندارد. || مرد قوّاد. (منتهی الارب ). جاکش . قَرْتَبان .
قطبانلغتنامه دهخداقطبان . [ ق ُ ] (ع اِ) تثنیه ٔ قطب در حالت رفعی . || گیاهی است . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ).
قلتبانلغتنامه دهخداقلتبان . [ ق َ ت َ ] (اِ) سنگی باشد کوتاه و آن را به شکل استوانه تراشند یعنی مدور طولانی و بر پشتهای بام غلطانند تا پشت بام سخت و محکم گردد . (برهان ). || (ص )