روروro-ro, roll-on roll-offواژههای مصوب فرهنگستاننوعی بارگیری و تخلیه که در آن بار بر روی وسایل چرخدار ازطریق شیبراهه به کشتی وارد یا از آن خارج میشود
دوبارهکاریreworkواژههای مصوب فرهنگستاناصلاح کار نقصدار که ممکن است پیش از بازرسی و آزمایش یا در هنگامِ آن یا پس از آن انجام گیرد
برگردان 3rewinder 1واژههای مصوب فرهنگستاندستگاهی برای عقب بردن نوار ویدئویی * این معادل مخفف "نواربرگردان" است.
rewardsدیکشنری انگلیسی به فارسیپاداش ها، پاداش، جایزه، اجر، انعام، مزد، مژدگانی، سزا، عوض، پاداش دادن، اجر دادن، عوض دادن، سزا دادن