requestدیکشنری انگلیسی به فارسیدرخواست، تقاضا، خواست، خواهش، طلب، ابرام، درخواست کردن، طلبیدن، خواهش کردن، طلب کردن، خواستار شدن، تمنا کردن، تقاضا کردن
درخواست اطلاعاتrequest for information, RFIواژههای مصوب فرهنگستانسندی که در آن خریدار از تأمینکنندۀ بالقوه میخواهد تا اطلاعاتی را دربارۀ کالا یا خدمات یا توانمندیهای خود ارائه کند
درخواست صلاحیتrequest for qualification, RFQ1واژههای مصوب فرهنگستانسندی که در آن از تأمینکنندگان کالا یا خدمات خواسته میشود برای احراز صلاحیت شرکت در مناقصه توانمندیها و امتیازات خود را اعلام کنند
درخواست قیمتrequest for quotation, request for quote, RFQ2واژههای مصوب فرهنگستانسندی که در آن قیمت کالا یا خدمات از تأمینکنندگان استعلام میشود