registersدیکشنری انگلیسی به فارسیثبت نام می کند، ثبات، دفتر ثبت، ثبت امار، پیچ دانگ صدا، لیست یا فهرست، دستگاه تعدیل گرما، ثبت کردن، نگاشتن، در دفتر وارد کردن، منطبق کردن، نشان دادن