ربللغتنامه دهخداربل . [ رَ ب ِ ] (ع ص ) رَبْل . رِبْل .مرد بسیارگوشت . (از اقرب الموارد). مرد فربه بسیارگوشت . (ناظم الاطباء). و رجوع به رَبْل و رِبْل شود.
روئیللغتنامه دهخداروئیل . (اِخ ) پسر یعقوب و برادر مادری یوسف . (ناظم الاطباء). نام پسر مهتر یعقوب علیه السلام نه از مادر یوسف علیه السلام . (شرفنامه ٔ منیری ). نام پسری از یعقوب و آن مصحف رویین باشد. (یادداشت مؤلف ).
روپللغتنامه دهخداروپل . [ پ ِ ] (اِخ ) نام رودخانه ای است در ایالت آنور از کشور بلژیک ، دارای آبی فراوان است و گاهی وسعت آن به 250 گز میرسد و قابل کشتیرانی میشود.
ریبللغتنامه دهخداریبل . [ رَب َ ] (ع ص ) زن پرگوشت به ناز و نعمت پرورده . || ماده شتر فربه . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
جوشآور دیگیkettle reboilerواژههای مصوب فرهنگستانجوشآوری که از مایع داغ جاری در لوله برای تبخیر اجزای سبک مایع جاری در پوسته استفاده میکند
جوشآور گرماسیفونیthermosiphon reboilerواژههای مصوب فرهنگستانجوشآوری که در آن ستون مایع (liquid head) بهعنوان عامل گردش طبیعی برای جوشآوری استفاده میشود