رلۀ فاصلهیابimpedance relay, distance relayواژههای مصوب فرهنگستانرلهای حفاظتی که محل رهبندی بهرهبرداری را تشخیص میدهد
گروهرلهrelay groupواژههای مصوب فرهنگستانمجموعهای از رلهها که بهمنظور خاصی در جعبهای در اتاق رله قرار میگیرند
رلۀ بیشولتاژovervoltage relayواژههای مصوب فرهنگستانرلهای برای اندازهگیری که در هنگام افزایش ولتاژ، در مقایسه با ولتاژ بهرهبرداری، عمل میکند
همنشری بیشسادهreally simple syndication, rich site summaryواژههای مصوب فرهنگستانقالب پرکاربردی برای در دسترس گذاشتن چکیدۀ منابع اطلاعاتی، مانند وبنوشتها، در بستر وب و در قالبی خوانا برای رایانه اختـ . همبس RSS 2
راستیدیکشنری فارسی به انگلیسیapropos, erectness, honestly, incidentally, indeed, veracity, reality, really, rectitude, sooth, straight, sure, troth, truth, truthfulness, verity
واقعادیکشنری فارسی به انگلیسیeffectually, fairly, frankly, honestly, indeed, literally, practically, quite, rather, real, really, substantially, sure, truly, veritably, yea