قیطانلغتنامه دهخداقیطان . [ ق َ / ق ِ ] (اِ) نوعی ریسمان که از ابریشم بافند و برای برشته کردن دانه های تسبیح و امثال آن بکار میرود. رشته از چند ریسمان بهم بافته که بر حاشیه ٔ جاج
قیطانیلغتنامه دهخداقیطانی . [ ق َ / ق ِ ] (ص نسبی ) منسوب به قیطان .- لب قیطانی ؛ لبی که نهایت باریک است .
قیطانیهلغتنامه دهخداقیطانیه .[ ق َ نی ی َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان مزدقانچای بخش نوبران شهرستان ساوه ، سکنه ٔ آن 537 تن . آب آن از قنات . محصول آن غلات ، بنشن ، پنبه و مختصر انگو
قیطانبافیbraiding, plaitingواژههای مصوب فرهنگستانفرایند درهمرَوی (interlacing) سه رشته نخ یا بیشتر که در نتیجۀ آن رشتهها بهصورت ضربدری بر روی هم قرار میگیرند