رادارradar, radio detection and rangingواژههای مصوب فرهنگستانسامانهای که در آن از باریکههای امواج الکترومغناطیسی با بسامدهای رادیویی بازتابیده از سطح اشیا برای آشکارسازی آنها استفاده شود
ایستگاه جهتیابی رادیوییradio direction-finding stationواژههای مصوب فرهنگستانایستگاهی که در آن با استفاده از جهتیابی رادیویی جهت هواگرد یا کشتی را مشخص و تثبیت میکنند
جهتیابی رادیوییradio direction findingواژههای مصوب فرهنگستان[حملونقل دریایی، علوم نظامی] پیدا کردن موقعیت بیسیم ازطریق دریافت امواج الکترومغناطیسی [مهندسی مخابرات] شیوهای که در آن جهت ایستگاههای فرستنده را با دریافت
radioدیکشنری انگلیسی به فارسیرادیو، با رادیو مخابره کردن، پیام رادیویی فرستادن، رادیویی، مربوط به رادیو