ضراطلغتنامه دهخداضراط. [ ض ُ ] (ع اِ) تیز. (منتهی الارب ) (منتخب اللغات ). آواز تیز. (منتهی الارب ). ضِرطه . ضرط. ریحی که به آواز از اسفل شکم برآید. (غیاث ) (آنندراج ). بادی که
ضراطلغتنامه دهخداضراط.[ ض ُ ] (ع مص ) تیز دادن . (منتهی الارب ) (منتخب اللغات ). گوز زدن . باد رها کردن از شکم . (مهذب الاسماء).
ضراطمیلغتنامه دهخداضراطمی . [ ض ُ طِ می ی ] (ع ص ، اِ) باله ٔ (؟) سطبر برآمده . (منتهی الارب ). من الارکاب ای الفروج الضخم الجافی المکتنز المرتفع.